گروهان 13 نفره
ژنرالهای سوری زده بودند زیر خنده. فکر میکردند مقدم آنها را دست انداخته. چند دقیقهای که خوب خندیدند، مقدم بدون اینکه به این رفتارشان واکنشی نشان بدهد، گفت:
– درسته تعدادمون کمه و تحصیلات دانشگاهی مرتبط با این رشتهها رو نداریم، اما من به شما قول میدم، ظرف مدتی که ازتون درخواست کردیم، از پس کار برمیایم و به امید خدا آموزشها رو با موفقیت میگذرونیم.
سوریه تا آن روز آموزش اپراتوری موشک را فقط برای نیروهای خودش انجام داده بود و برنامه و تجربهای برای آموزش دیگر کشورها نداشت؛ چه برسد به گروهی با این سن و شرایط. گروهی ۱۳ نفره با دو مترجم میخواستند دورهی آشنایی و پرتاب موشک اسکاد-بی [1] را بگذراندند که البته با اصرار مقدم، آموزش راکت فراگ-۷ [2] هم به آن اضافه شد.
نیروهای ایرانی، پادگان تیپ ۱۵۵ موشکی سوریه را برای اسکان انتخاب کردند تا به خاطر رفتوآمد از هتل به آنجا زمان را از دست ندهند. بچهها در سه محل اسکان پیدا کردند. مهدی پیرانیان در کنار اتاق مدیر مرکز آموزش که یک سرگرد سوری به نام رائد توفیق بود جا گرفت. به سرگرد توفیق مسئولیت رسیدگی به امور گروه ایرانی را سپرده بودند.
مقدم و وکیلی در اتاقی مجزا در کنار میدان صبحگاه ساکن شدند. اتاقی که دیوار به دیوار اتاقی دیگر بود که به عنوان مسجد و اتاق تلویزیون بچهها استفاده میشد.
بقیه افراد هم در ساختمانی سیمانی با چهار اتاق که یک بند انگشت بدترین اتاق هتل هم نمیشد جایگزین شدند. رضائیان و جمالبافقی و علی با همدیگر هماتاق شدند. باقریان و گودرزی و سیوندیان هم اتاق بعدی را گرفتند. بزرگترین اتاق نسبت به بقیه اتاقها به سید مجید و مجید و اسدبیگی و مشایخی رسید. اتاقی که سید مجید به شوخی «سلول بزرگ» صدایش میکرد.
بچهها آنجا هم مجبور بودند مثل جبهه و توپخانه قبل از نماز صبح بلند شوند و در آن سوزِ سرمای زمستان، اعمال صبحگاه را بجا بیاورند. مقدم نمیخواست بچهها از نظم بیفتند و روی برنامهریزی و آموزششان تأثیر بگذارد. آخر همین ۱۳ نفر باید جور ۴۰ نفر را میکشیدند و هر کدام به جای یک تخصص، دو تا سه تخصص یاد میگرفتند. آن هم نه در یک سال یا شش ماه، بلکه در کمتر از سه ماه. برنامهای که اساتید نظامی دوره آن را محال میدانستند و مقدم روی آن مُصِر بود. برنامهای که از آبان سال ۶۳ باید شروع میشد و دی ماه همان سال خاتمه پیدا میکرد.
با یادگیری پرتاب موشک اسکاد-بی که بُردش ۳۰۰ کیلومتر بود، دیگر میتوانستند برد ۳۰ کیلومتری توپخانه را جبران کنند و حساب صدام را کف دستش بگذارند.
[1] . Scud B، از سری موشکهای بالستیک ساخت اتحادیه جماهیر شوروی که در سال 1965 تولید شد. برد این موشک 300 کیلومتر است. وزن آن 5900 کیلوگرم و وزن سر جنگی آن به 985 کیلوگرم میرسد. صدام این موشک را قبلا از شوروی تهیه کرده بود و طی تغییراتی که خودش اعمال کرده بود، موشکی بومی با نام منافقانه «الحسین» تولید کرد.
[2] . FROG-7 یا Free-Rocket-Over-Ground، یک راکت غیر هدایت شونده و کوتاه برد است که در سال 1969 در ارتش شوروی وارد خدمت شد.