قائد اَخِیالعَقید
جَلّود [1]، مثل همیشه شروع کرد به تعریف کردن از انقلاب اسلامی ایران. رفیقدوست که حسابی خسته شده بود، چنان محکم روی میز کوبید که جلّود نیم متری بالا پرید.
– چرا اینقدر شعار میدید؟ بیخود شعار ندید! اگه ایران اُمُّالقُرای اسلامی است، پس چرا عراق هر روز بمبارونش میکنه؟ چرا شما هیچ کاری نمیکنید و دست روی دست گذاشتید؟
– چی میخواید؟
– موشک.
جلّود خندهاش گرفت. در حالی که میخندید جواب داد:
– کار من نیست؛ موشک کار رفیقت اَخِیالعَقید [2] است.
رفیقدوست به خاطر سفرهای متعددش به لیبی و ملاقاتهای زیادی که از قبل با مُعَمَّر قذافی داشت، خوب قِلِقَش را بلد بود. با یک سلام نظامی که هر سربازی برای فرماندهاش میکند، وارد چادر فرماندهی قذافی شد و گفت:
– سربازی از سرزمین ایران آمده است و میخواهد به شما گزارش بدهد.
رفیقدوست نقشهی یکی از عملیاتهای جنگ را که از قبل آماده کرده بود، جلوی قذافی، روی میز پهن کرد. مثل فرماندهای که برای مافوقش گزارش میدهد، شروع کرد به ارائهی یک گزارش مفصل. خوب که کارش را انجام داد، رو کرد به قذافی و گفت:
– قائد اخیالعقید، از شما موشک میخوام.
قذافی که حسابی از این گزارشهای رفیقدوست کِیف کرده بود، با خنده جواب داد:
– شنیدم چه برنامهای جلوی جلّود راه انداختی.
قذافی همانجا به مسئول دفترش دستور داد تا حکم مأموریت سی، چهل نفر از افسران موشکیاش را برای رفتن به ایران آماده کند. رفیقدوست به ازای قبول شرایطی توانست برای اولین محموله، هشت موشک و دو سکوی پرتاب ماز [3] به همراه بقیهی تجهیزاتی که برای پرتاب موشک لازم بود، از قذافی به رایگان بگیرد. آن هم موشکهایی که هر کدامشان سه میلیون دلار قیمت داشتند.
- عضو شورای فرماندهی لیبی و معاون قذافی
- عقید در عربی به معنای سرهنگ است و اخیالعقید یعنی برادر سرهنگ. قذافی در لیبی به قائد اخیالعقید معروف بود.
- MAZ-543 rocket launcher یا سکوی پرتاب ماز543؛ خودروی هشت چرخ روسی با وزن 37500 کیلوگرم و سرعت 55 کیلومتر بر ساعت. این خودرو وظیفه هدایت و پرتاب موشک اسکاد-بی را بر عهده دارد.