روایت موشکی

کتاب هفدهمین روز > روایت موشکی

سیگنال uncage

متخصصین سکو و پرتاب، داشتند روی تست‌های سکو و موشک کار می‌کردند. هرازگاهی که روی سکو سیگنال uncage دریافت نمی‌شد، سریع بررسی می‌کردند که خطای کار از کجاست؟ این سیگنال نشانه‌ی خوبی نبود.

  نظر 488

چکاپ پزشکی

دکتر بر خلاف گیر اولیه‌اش و انتظار احمد، کارش را خوب بلد بود. با چند بار معاینه و کارهای دیگرش به خدمه‌ی چهار فهماند که حالش خیلی خراب است. وقتی اوضاع مثلاً خرابش را عبدالحسین برایش ترجمه کرد، از ترس رنگش پرید. دکتر بلافاصله برایش آزمایش اورژانسی نوشت و داد دست احمد.

  نظر 481
  • کتاب هفدهمین روز

امام خمینی: شما معادلات بین شرق و غرب را بر هم زدید

پاداش بزرگ

مقدم همان طور که گوشی تلفن را سر جایش می‌گذاشت، چشمانش از خوشحالی برق زد. این بهترین هدیه‌ای بود که بعد از 17 روز سختی و اولین پرتاب موفق‌آمیز  موشک قرار بود نصیب‌شان شود. آقای رفسنجانی شخصاً تماس گرفته و آنها را برای دیدار با امام دعوت کرده بود. این دعوت از طرف خود امام بود.

هماهنگی برنامه‌ها انجام شد. افراد گروه حدید بلند شدند و به تهران رفتند تا به محضر امام برسند. از بخت بدشان، دقیقاً همان شب امام ناراحتی قلبی پیدا می‌کند و پزشکان، ایشان را به بیمارستان قلب جماران اعزام می‌کنند. به جای امام، آقای رفسنجانی به دیدار مقدم و اعضای گروه موشکی آمد و پیغام امام را به گروه موشکی ایران رساند:

– سلام مرا به بچه‌های موشکی برسانید و بگویید، شما معادلات بین شرق و غرب را بر هم زدید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  نظر 482

اعتماد مسئولین

اعتماد مسئولین

هر بار که موشک به جای خوبی می‌خورد، رادیو عراق شروع می‌کرد به فحش دادن‌های زیاد به حکومت آخوندی. انگار فحش عراقی‌ها با مکان موشک خورده توسط پیچی تنظیم شده بود. نسبت به مکانی که موشک اصابت می‌کرد، میزان فحش عراقی‌ها هم کم و زیاد می‌شد. معلوم بود موشک جای خوبی نشسته که این بار آنقدر عصبانی بودند.

در هر 21 باری که لیبیایی‌ها موشک زدند، ایران بلافاصله با افتخار در رادیو و تلویزیون، خبرش را اعلام می‌کرد! اما این سری خبری نبود!

مسئولینی که در ستاد جنگ و شورای امنیت ملی اوضاع جنگ را کنترل می‌کردند، تصمیم گرفتند تا زمان اعلام تأیید اصابت موشک از طرف عراقی‌ها صبر کنند. گروه موشکی هم که می‌خواست اطلاعیه بدهد، گفتند نه. علتش را که پرسیدند، این طور جواب دادند:

  • اول بگذارید ببینیم موشک کجای ایران فرود آمده؛ حالا اگر در ایران فرود نیامده بود، بعد باید ببینیم آن طرف کجا به زمین نشسته! هر وقت عراق اعلام کرد، شما هم اعلام کنید. مگه می‌شه بچه‌ها این کار رو کرده باشن! ممکنه غلو باشه تا ما رو خام کنند…

بچه‌ها از این همه خودباوری و اعتماد مسئولین خون‌شان داشت به جوش می‌آمد. همه‌ی خستگی‌ها برگشت روی دوش‌شان. بعد از این همه سختی و خفت کشیدن زیر دست لیبیایی‌ها این طرز فکر و عدم اعتماد مسئولین نسبت بهشان واقعاً ناراحت کننده بود.

بچه‌ها رادیو بی‌بی‌سی را هم باز کرده بودند و گوش می‌دادند تا بلکه خبری شود. چند دقیقه‌ای که گذشت، رادیو برنامه عادی خودش را قطع کرد: «هم اکنون طبق اخباری که از بغداد به دستمان رسید، اعلام شده است که ستاد فرماندهی نیروی هوایی عراق مورد اصابت موشک‌های ایرانی قرار گرفت و تعداد زیادی از افسران عراقی کشته و مجروح شدند.»

خبر مهمی که پس از حدود هشت ساعت تأخیر، ساعت دو بعد از ظهر روز 21 دی‌ماه سال 65، با مارش از صدا و سیما اعلام شد.

 

 

  نظر 449